نگاهی به سریال «پنجمین خورشید»

قبل از هرچیز لازم می‌دانم در نگاهی کلی به رویکرد صدا و سیما در ماه مبارک رمضان سال جاری، نکته‌ای را یادآور شوم. به نظر می‌رسد اینکه امسال تلویزیون برخلاف سال‌های گذشته رویکرد متفاوتی را برای تهیة برنامه‌های ماه رمضان خود اتخاذ کرده بود به‌نفسه امر مطلوبی است. در سال‌های پیش شاهد آن بودیم که حجم بالایی از برنامه‌های تلویزیون دربرگیرندة تولیداتی بود که بیشتر کارکرد «سرگرمی» داشت. حال پیش از باز کردن مسئله باید تکلیف خود را با این کلمه روشن کنیم. «سرگرمی» مفهوم شناخته‌شده و متداولی است که بسیاری از مدیران فرهنگی کشور نیز علقة بسیاری به آن دارند و بخشی از دغدغه و توان خویش را صرف فراهم‌سازی مقدمات و زمینه‌های آن می‌نمایند. در بین عموم نیز تلقی‌ای که از خدمت‌گزاری واقعی وجود دارد در گرو ایجاد همین مسئله است. حال آنکه بسیاری، از جمله نگارندة همین سطور، تصور دیگری از این واژه دارند و چندان نیز به آن دلخوش نیستند. اگر بخواهم بی‌پرده و با صراحت مسئله را مطرح سازم باید بگویم از نگاه این گروه «سرگرمی» معادل همان غفلت و به تعبیر قرآنی آن «لهو و لعب» است. به‌نظر می‌رسد اینکه متولیان امور فرهنگی و اجتماعی همِّ خود را مصروف اموری نمایند که براساس آن‌ها عمر مردم جامعه به کارهای لذتبخش و غفلت‌زا و البته بدون سود و نتیجة مادی و معنوی بگذرد، چیزی نیست که رسالت انقلابی و اسلامی حرکت عظیم حضرت امام خمینی(ره) به دنبال آن بوده باشد. اگرچه ممکن است با اقتضائات و نیازهای روز جامعه، عملکردی این‌گونه هماهنگ‌تر و متناسب‌تر باشد! رسانه که در شرایط کنونی جامعه بارزترین مصداق آن صدا و سیمای جمهوری اسلامی است، چنان اهمیت و کارکردی دارد که گفتگو از آن خود نیازمند تقریر مقالات متعدد و بلکه کتاب‌های بسیار است. لذا به‌طور کلی عرض می‌کنم که در این شرایط خطیر و نفسگیر و با توجه به اشتباهات عدیده‌ای که این رسانة تأثیرگذار در دورة حاضر مرتکب شده است، ضروری است به عملکرد و جهت‌گیری‌های آن با نگاهی دقیق‌تر نگریسته شود. حال باید این رویکرد جدید صدا و سیما و نتایج مترتب بر آن را به‌طور ویژه مورد توجه قرار داد. از این منظر کاهش برنامه‌هایی با کارکرد ایجاد «سرگرمی» امر مطلوبی است. اما این امر تنها قسمت اول مسئله است و هنوز نیمی از مسئله و بخش مهم‌تر آن باقی مانده است. اینکه این‌گونه نباید باشد را پذیرفتیم اما اکنون باید پرسید پس چگونه باشد؟ به نظر نمی‌رسد که این رسانة‌ تأثیرگذار چندان در جایگزینی برنامه‌های مناسب‌تر موفق عمل کرده باشد و توانسته باشد در عوض کاهش برخی برنامه‌های خود، برنامه‌های مناسب با ایام ماه مبارک رمضان و اقتضائات و شرایط خاص مخاطب امروز را افزایش دهد.

سریال «خورشید پنجم» سریالی است که طبق گفته‌های پیشین وجه «سرگرمی» در آن پررنگ‌تر است و طبق یک سنت تثبیت‌شده، در کنداکتور برنامه‌های ماه رمضان، زمان پخش آن در بهترین ساعت یعنی پس از اذان مغرب قرار گرفته است. اگر به‌یاد داشته باشیم خواهیم دید که در سال‌های اخیر سلیقة برنامه‌ریزان تلویزیون در ماه مبارک بر آن بوده است که نمایش شادترین و سرگرم‌کننده‌ترین برنامة خود را در زمانی قرار دهند که احتمالاً بیشتر خانواده‌های ایرانی در پای سفرة افطار به سر می‌برند و بهترین زمان برای توجه به برنامه‌ای مفرح و ساده (یعنی بدون نیاز به صرف فکر و اندیشه) است. باید این نکته را متذکر شوم که نگارندة این سطور به‌طور کل با «سرگرمی» مخالف نیست و انتقاد او به اصالت‌‌بخشی به این مفهوم است. در واقع اگر از سرگرمی به‌عنوان ابزار و وسیله‌ای برای انتقال مفهوم یا پیامی دیگر استفاده شود مسئله متفاوت می‌گردد. انتقاد بنده زمانی است که سرگرمی خود اصالت می‌یابد و دائرمدار امور می‌شود. به‌نظر می‌رسد بسط این مسئله نیازمند زمان و حوصله‌ای دیگر است.

همان‌طور که گفته شد یکی از وجوه اصلی سریال «خورشید پنجم» کارکرد «سرگرمی» است. از جملة ابزار ایجاد این سرگرمی باید به مسئلة سادگی اشاره کرد. منظور از سادگی شیوة بیانی است که چندان نیازمند صرف فکر و انرژی از سوی مخاطب نیست و او نیز در این توافق به‌عمل‌آمده، دست سازندة فیلم را برای روایت سادة داستان و احتمالاً بروز برخی بی‌منطقی‌ها باز می‌گذارد. گویی در عوض این نحوة روایت مخاطب نیز می‌پذیرد تا برخی اشتباهات و امور غیر منطقی به‌سادگی از زبان فیلم بیان شود. این مسئله در ادامه و تکرار پی‌درپی آن می‌تواند در تغییر ذائقة عمومی مخاطب نیز تأثیرگذار باشد و سطح سلیقة او را تغییر دهد. می‌توان خطوط این فرایند را در رویکرد کلی تلویزیون و البته سینمای سال‌های اخیر ردیابی کرد.

موضوعی که داستان سریال خوشید پنجم حول محور آن شکل گرفته است موضوع جابجایی در زمان است. موضوعی که اصلی‌ترین دغدغه‌های بشر را تشکیل می‌دهد و شاهد آن نیز نگارش رمان‌ها و ساخت فیلم‌های متعدد جهانی دربارة آن است. موضوع حرکت در زمان و به تبع آن تغییر سرنوشت، همانند آرزوی پرواز از جملة آرزوهای ذاتی انسان است و محدود به فرهنگ و اجتماع خاصی نمی‌شود. پیش از این نیز از صدا و سیمای جمهوری اسلامی فیلم‌های متعددی با موضوعات ماشین زمان و تونل زمان و چیزهایی از این دست به‌نمایش درآمده است. شاید تازه‌ترین این فیلم‌ها که از قضا شبیه‌ترین آن‌ها نیز به سریال مذکور است، فیلم «اثر پروانه‌ای» باشد. در این فیلم نیز قهرمان اصلی مکرراً در آینده و گذشته تردد می‌کند و با انجام برخی تغییرات در گذشته آینده را دستخوش تغییر می‌سازد. یعنی همان چیزی که در سریال خورشید پنجم شاهد آن هستیم. مقدمه‌ای که ذکر شد صرفاً بازیابی بسترها و زمینه‌های خلق چنین اثری است و فی‌نفسه نه چیزی به ارزش‌های فیلم می‌افزاید و نه از آن‌ها می‌کاهد. آنچه مهم است نحوة پرداخت نویسنده و کارگردان سریال به این موضوع است.

بنا به آنچه گفته شد اگرچه موضوع سریال «خورشید پنجم» موضوع بکر و تازه‌ای نبود اما استفاده از آن در زمینه‌ای بومی و منطبق با شرایط فرهنگی و اجتماعی مخاطب ایرانی، می‌توانست ظرفیت‌های بسیاری را برای طرح برخی حرف‌های مهم و تاحدودی ناگفته فراهم سازد. شاید پخش چنین سریالی فرصت مناسبی بود برای اشاره و انتقاد به برخی مسائل ارزشی و فرهنگیِ از یاد رفته. می‌شد در بستر این موضوع به برخی استحاله‌های فرهنگی و تغییر هنجارهای جامعة پس از جنگ تلمیحاتی داشت و در مقایسة دو برهة تاریخی نزدیک به هم از برخی حرف‌ها غبار فراموشی زدود. اما از آنجا که از دیگر لوازم «سرگرمی» حفظ آرامش و پرهیز از به‌خطر افتادن آن است، سازندگان فیلم ترجیح دادند در نهایت با اشاره به برخی پیشرفت‌های صنعتی و تغییر ارزش پول، به داستانی عاشقانه بپردازند و همة مسئلة فیلم را به روابط عاطفی دو جوان از دو زمان مختلف محدود سازند. به‌راستی نیز اینگونه کم‌خطرتر است و آسوده‌تر می‌توان به زندگی و امور آن پرداخت. مضافاًّ بر آنکه برای بسیاری حفظ آرامش آن‌هم در شرایط سیاسی فعلی حکم کیمیا را دارد.

حال اگر بخواهیم از این افزون‌خواهی و توقعات دور از انتظار دست برداریم و کمی منطقی‌تر نگاه کنیم باید به حداقل‌هایی همچون کارکردهای اخلاقی و معنوی برنامه‌های ماه مبارک رمضان رضایت دهیم. اما نکته آنجاست که در این مورد هم جای اِن‌قلت‌های بسیاری باقی است و کارنامة صدا و سیما در اینجا هم چندان درخشان نبوده است. در این سریال و البته در دو سریال دیگر نیز، برخلاف سنت سریال‌های ماه‌رمضانیِ پیش از این، هیچ اشاره‌ای به ماهی که در آن قرار داریم نمی‌شود و از ماه مبارک رمضان هیچ سخنی به میان نمی‌آید. نمی‌خواهم تنگ‌نظرانه همة معنویت را تنها در کاسة آشی و ظرف حلوایی و صدای ربنایی ببینم. می‌دانم که صِرف اشاره‌هایی این‌چنین باعث تزریق دین و اخلاق به خانواده‌ها نمی‌شود. اما از آن‌طرف هم مسکوت ماندن این امر و آن نیز در شرایطی که در مقایسه با سال‌های گذشته کم‌ترین نشانه از حال و هوای ماه مبارک را در جامعه شاهد هستیم، جای تأمل دارد. متأسفانه در مورد اخلاق هم در این سریال به‌سادگی با زیرپا گذاشته شدن برخی مسائل اخلاقی مواجه هستیم. دروغ که اولیای دین و بزرگان شریعت در مذمت آن از هیچ‌چیز فروگذار نکرده‌اند، در این سریال به‌صورت هنجار درآمده است. بارها و بارها دیده می‌شود که قهرمان اصلی به دروغ چیزی را می‌گوید و داستان به سادگی از کنار آن می‌گذرد. خواستگار خواهرش را به داخل خانه می‌آورد و به مادرش می‌گوید همایون است. به سال هشتاد و هشت می‌رود و به مادرش می‌گوید مسافر بندر است و قس علی هذا که در این سریال مکرراً از این موارد بسیار است. جالب آن است که شخصیت‌های فیلم نیز در موارد متعدد یکدیگر را به دورغ‌گویی توصیه می‌کنند و به یکدیگر یاد می‌دهند که چه‌چیز را به‌عنوان دروغ بیان کنند. این مسئله در شرایط خاصی که جامعه در آن قرار دارد و در حالی که اتهامات بسیاری متوجه رسانة ملی است، می‌تواند تبعات بسیاری را برای صدا و سیما به همراه داشته باشد. از رسانه‌ای که با ادعای نداشتن صداقت، انگشت‌های اتهام بسیاری او را نشانه رفته‌ است، توقع درایتی بیش از این می‌رود. البته می‌تواند همة ایرادها نیز از همین توقع باشد!

آخرین نکته‌ای که در خصوص این سریال می‌توان گفت پایان‌بندی عجله‌ای و سرهم‌شدة آن است. گویی سازندگان فیلم با اشتیاق به میدان جذاب موضوع فیلم درآمده‌اند اما برای خروج راهی را نمی‌یابند. آن هم در شرایطی که از ساخت سریال و پخش آن زمان زیادی نمی‌گذرد و بین این دو فاصلة چندانی وجود ندارد. به‌نظر می‌رسد با وجود پخش نشدن چند قسمت از سریال هم سازندگان آن نمی‌توانند به پایانی مناسب و نه حتی درخشان دست‌یابند و در جمع کردن سفره‌ای که انداخته‌اند حیران مانده‌اند. به‌راستی برای من جای سؤال است که پخش سریالی که هنوز قسمت‌های پایانی آن به اتمام نرسیده است و سازندگان آن نیز به جمع‌بندی مشخصی نرسیده‌اند، چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟! تخصص و اطلاعم از این مسئله آن‌قدر نیست که به دفاع یا تخطئة آن بپردازم؛ اما به‌جد امیدوارم که در پشت این سیاست دلیلی منطقی ایستاده باشد.

 

+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۸/۰۸/۰۲ساعت 8:35 توسط محمدرضا وحیدزاده |