براى پيشبرد مقصود، ولو اسلامى باشد،

ارتكاب خلاف اخلاق و فرهنگ، مطرود و از انگيزه‏هاى غيراسلامى است.

حضرت امام خمینی(ره)

 

اقامۀ نماز با کفش

 این یادداشت از سری مطالبی است که در ایام جشنوارۀ فیلم فجر برای نشریۀ سینمایی ققنوس نوشته شد.


دربارۀ اقتضائات مدیوم سینما و چیستی ذات و ماهیت آن یا امکان تصرف در آن بحث‌های فراوانی مطرح است. بسیاری از صاحب‌نظران نسبت سینما با محتوا را نسبتی متفاوت از ظرف و مظروف می‌دانند و برخی از تئوریسین‌های این عرصه در امکان تسلط بر تکنیک در خارج از اتمسفر مدرنیسم تردیدهای جدی روا داشته‌اند. از زاویه‌ای دیگر می‌توان پرسید شروط لازم برای خلق یک اثر دینی چیست؛ انتقال مفاهیم دینی و ارزشی با مدیوم سینما نیازمند احراز چه شرایطی است؟ آیا عناصر و نشانه‌های غیر دینی توانایی انتقال مفاهیم دینی را دارند؟ آیا با تشبه به باطل می‌توان به تبیین و ترویج امر حق پرداخت؟ این‌ها همگی مسائلی بود که در زمان دیدن فیلم «رسوایی» مسعود دهنمکی ذهن نگارنده را در چنبرۀ خود گرفته بود. هنگام دیدن فیلم «رسوایی» درحال فکر کردن به این سؤالات بودم که ناگهان یاد یک لطیفه ‌افتادم. روزی یک نفر با حضور در محضر یکی از علما از ایشان پرسید: حاج‌آقا! آیا می‌شود با کفش نماز خواند؟ عالم در پاسخ گفت: خیر، نمی‌شود. فرد جواب داد: حاج‌آقا! ما خواندیم شد…

ماجرای آقامسعودخان دهنمکی هم همین است. هنگامی که بسیاری در نسبت ابتذال و نشر معارف می‌اندیشند، ایشان دارند با کفش نماز می‌خوانند؛ آن هم با چنان شور و حالی که خیلی‌ها غبطه‌اش را می‌خورند! از این روی قصد دارم بالکل ماجرای «نسبت» و «اقتضا» را رها کنم و بهرغم اختلاف مبنایی‌ام با بهره‌گیری از جذابیت‌های غریزی و نفسانی برای حفظ مخاطب، صرفاً دربارۀ نقاط قوت فیلم «رسوایی» صحبت کنم.

حقیقت آن است که دهنمکی را دیگر نمی‌توان انکار کرد. هنگامی که ساعت ۹:۵۰ دقیقۀ صبح خود را به پارکینگ برج میلاد می‌رسانی و با کمال شگفتی می‌بینی همۀ ظرفیت‌ پارکینک شش طبقۀ میلاد تکمیل شده است، و پس از آنکه تنها با ۵ دقیقه تأخیر در سالن حاضر می‌شوی و می‌بینی که حتی در راهروهای قسمت بالکن، روی زمین هم جایی برای نشستن باقی نمانده است، آن هم توسط مخاطبین فرهیخته و اصحاب رسانه‌ای که هر کدام برای خود ادعاها دارند، یقین می‌کنی که دیگر نمی‌توان دهنمکی را انکار کرد. دهنمکی جای خود را در سینمای ایران باز کرده است؛ آن‌ همچنان جایی که خیلی از سینماگران اسم و رسم‌دارتر، در خواب هم نمی‌دیدند.

فیلم چهارم مسعود دهنمکی به نسبت سه فیلم قبلی او و به‌رغم سیر نزولی سه‌گانۀ اخراجی‌هایش (که البته این سیر نزولی در بسیاری از سه‌گانه‌های تاریخ سینما فراگیر و قابل ردیابی است) از رشد کیفی و فنی بالایی برخوردار شده است. قاب‌بندی و میزانسن‌های فیلم «رسوایی» درمقایسه با کارهای قبلی او سینمایی‌تر شده‌ است و فیلم‌نامۀ اثر و گره‌افکنی‌های قصه شکل قابل قبول‌تری یافته ‌است. دیالوگ‌های شخصیت‌ها نیز بیشتر درخدمت قصۀ فیلم است و البته همچنان امضای پررنگ یک روزنامه‌گار استخوان‌خوردکرده و خوش‌فکر را نیز می‌توان پای آن‌ها دید. بار فیلم کمتر از کارهای قبلی بر شانه‌های کلام است و بیان کارگردان شکل سینمایی‌تری یافته ‌است اما همچنان کلام نقش محوری دارد و بهره‌گیری از ظرفیت‌های امثال و حکم و شعر و حکایت از چشم دهنمکی دور نمانده‌ است.

تم اصلی فیلم نیز دغدغۀ دیرین ده‌نمکی است که پیش از این و قبل از پاگذاشتنش به عرصۀ سینما یکبار در مستند جنجالی «فقر و فحشا» به آن پرداخته ‌بود. از این روی فیلم «رسوایی» را نیز می‌توان شکل سینمایی (با بار دراماتیک و سبک کمدی) همین دغدغه دانست و البته تفاوت مهم در این دو اثر نقش محوری و پیشبرندۀ روحانی در فیلم «رسوایی» با بازی تحسین‌برانگیز اکبر عبدی است. حقیقت‌ آن است که بی‌نقص‌ترین قسمت کار ده‌نمکی شخصیت حاج‌یوسف است.

حاج‌یوسف، هم به  لحاظ تکنیکی، اعم از گریم، بازی و شخصیت‌پردازی، و هم به لحاظ محتوایی و قرابتش با یک انسان مؤمن و الهی، درخشان‌ترین بخش کار ده‌نمکی است و شاید بتوان گفت از معدود روحانیون سینمای ایران است که هم استحکام شخصیتی و سلامت رفتاری‌اش تأمین شده و هم برای بیننده باورپذیر است. بخش عمده‌ای از بار فیلم بر دوش شخصیت حاج یوسف است و او با قرار گرفتن در جای صحیح خود، بهخوبی توانسته انسجام ساختاری اثر را، بی‌آنکه در نسبت با اصل دینداری دچار اغراق یا انحراف شود، حفظ کند. حتی به نظر می‌رسد اسم او نیز با هوشمندی انتخاب شده است و با تلمیح به داستان یوسف و زلیخا و تداعی معانی زیبارویی و مجلس گناه و رسوایی، زیبایی ایمان حاج‌یوسف را در برابر فریبندگی و گسترۀ دام دنیا قرارداده و درنهایت نیز بهرغم بی‌گناهی و رسوایی حاج‌یوسف، دنیا را شکست‌خورده و بندۀ حاج‌یوسف نشان داده است.

با توجه به اشارۀ اول یادداشت و ماجرای نمازخواندن آقای دهنمکی، همان‌طور که ذکر شد نگارنده از نکات مهم دیگر این فیلم همچون نقش‌آفرینی الناز شاکردوست و قصۀ کفش‌های آقای کارگردان می‌گذرد و سخن گفتن بیشتر در این باره را خشت به آسیاب بردن می‌پندارد!


+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۱/۱۱/۲۴ساعت 9:36 توسط محمدرضا وحیدزاده |